بین‌الملل

ناتو و قفقاز جنوبی

اهمیت منطقه قفقاز جنوبی

منطقه قفقاز جنوبی از دیر باز نقش مهمی در بنیان تمدن‌های کهن و ژئواستراتژی اوراسیا داشته و از مهم‌ترین شاهراه‌های مواصلاتی شرق به غرب بوده و در دوره معاصر نقش مهمی در انتقال انرژی به منطقه دریای خزر به اروپا داشته و محل همزیستی فرهنگ های مختلف ایرانی؛ روسی؛ آذری و ارمنی و گرجی و غیره بوده است. این منطقه با قرار گرفتن در چهارراه اروپا-آسیا و خاورمیانه می‌تواند به یکی از مراکز ساختار جهانی مدرن بویژه در دو موضوع حیاتی انتقال انرژی و مبارزه با تروریسیم تبدیل شود. در شرایط جدید که شاهد بروز نشانه‌های جنگ گرم و سرد بین روسیه و غرب هستیم، آسیای مرکزی و قفقاز جنوبی به‌عنوان کانون مهمی مورد توجه طرفین است و روس‌ها تلاش می‌کنند که نقش و توانمندی خود را در منطقه در رقابت با آمریکا، ترکیه و حتی چین افزایش دهند و به‌گونه‌ای تمام‌عیار تحرکات کشورهای همسایه که گرایشی به ناتو داشته را کاملا تحت نظر بگیرند. البته هر کدام از این کشورها اهداف خود را تأمین امنیت و مقابله با تروریسم و مهاجرت و.. اعلام می‌کنند. روسیه به عنوان یکی از قدرت‌های مهم منطقه به طور کلی  اعتقاد دارد که منطقه نباید به کانونی اساسی و مرکز تحرکات ناتو تبدیل شود و در مقابل ناتو، امریکا و کشورهای غربی هم معتقدند اگر به منطقه وارد نشوند، روس‌ها با بهره‌گیری از اهرم‌های اساسی خود در کشورهای منطقه و ظرفیت ها و توانمندی‌های اقتصادی و انرژی به این کشورها فشار بیشتری آورده و نفوذ خود را در این کشورها توسعه می‌دهند. افزایش سطح تحرکات غرب در قفقاز جنوبی زنگ هشداری برای روسیه و ایران درباره آینده ژئوپولتیکی منطقه خواهد بود. بنابراین جمهوری اسلامی ایران باید با بازیگری به موقع و هوشمندانه خود از نفوذ و ورود ناتو به منطقه قفقاز جلوگیری نموده و از این طریق مانع ظهور تهدیدات جدید بویژه تهدیدات امنیتی علیه خود گردد. در این راستا جمهوری اسلامی می‌تواند در هریک از حوزه‌های سیاسی-امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و… اقداماتی را در دستور کار قرار دهد که در ادامه به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد.

جهان سیاست در حالی به سال 2024 میلادی پا گذاشته که همانند رشد سریع فناوری‌های نوین، بر سرعت تحولات سیاسی و امنیتی افزوده شده و عرصه بین‌الملل درگیر بحران‌های متکثر و متنوع نظیر جنگ اوکراین، نسل‌کشی تمام عیار رژیم‌صهیونیستی در غزه، بحران در دریای سرخ و غیره در محوریت اورآسیا می‌باشد. البته منطقه اوراسیا بحران‌های نهفته زیادی ازجمله ترانس نیستریا، اوستیای جنوبی، قره‌باغ، نزاع مرزی تاجیکستان و قرقیزستان و غیره در درون دارد که پدیده جدایی‌طلبی را در منطقه تقویت کرده است و رسیدگی به این بحران‌ها و دستیابی به راه‌حل درازمدت از اولویت‌های جمهوری اسلامی ایران و دیگر قدرت‌های منطقه‌ای و حتی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپاست. در منطقه قفقاز تحولات جدید در سال 1400 با عملیات نظامی آذربایجان  شروع شد که هدف غایی در این رقابت بین محور ترکی-آذری و ارمنستان داشتن سهم بیشتر در تسلط بر منطقه اوراسیا بود که دارای اهمیت ژئوپولتیک و ژئواکونومیک می‌باشد. روند تحولات در قفقاز جنوبی در وضعیت ابهام و خاکستری قرار دارد از سویی طرح صلحی بین ایروان و باکو مطرح است که زمان و چگونگی به نتیجه رسیدنش و حتی مکان امضای آن در زد و بندهای نامشخص قرار دارد و از سوی دیگر الهام علی اف با دستاوردهای نظامی در قره‌باغ و برگزاری انتخابات زودهنگام و کسب آراء 80 درصدی برای یک دوره 7 ساله دیگر، اهداف بلند پروازنه‌ای چون توسعه نفوذ آذری و طرح‌های مشکوکی چون کریدور زنگزور و غیره را دنبال می‌کند.

 تحولات منطقه توجه قدرت‌های مهم از جمله محور یورآتلانتیک را به خود جلب نموده و  ناتو خوب می‌داند که منافعش در دهه‌های آینده هرچه بیشتر در گرو کشورهای آسیایی و اروپایی خواهد بود. همزمان اروپا نیز شانس خود را برای کاهش تنش به محک گذاشته است و در همین راستا در کنار چند دور مذاکره آذری و ارمنی در بروکسل با وساطت مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، امانوئل مکرون، رئیس جمهور فرانسه نیز به تلاش‌های دیپلماتیک خود برای جلوگیری از تشدید تنش بین باکو و ایروان ادامه داده و با رهبران دو طرف گفتگو نموده است. به هر حال ناتو به عنوان اولین قدرت نظامی فراآتلانتیک، در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و در مورد ترتیبات راهبردی در مرزهای شرقی اتحادیه اروپا انگیزه‌های بسیاری دارد چرا که موقعیت ناتو به عنوان یک قدرت جهانی اجازه نمی‌دهد که نسبت به چنین بحرانی بی‌علاقه باشد، به خصوص که این دو کشور در دروازه‌های اروپا و در مجاورت روسیه و ایران قرار دارند؛ منطقه‌ای که یکی از اولویت‌های سیاست خارجی و امنیت پاریس نیز هست و بر کسی پوشیده نیست که قفقاز جنوبی از اهمیت راهبردی بالایی برخوردار است. از این رو باید این منطقه را با امضای پیمان ثبات به اتحادیه اروپا پیوند زد، زیرا اروپا نمی‌تواند برای مدتی نامعلوم شاهد منطقه‌ای بی‌ثبات در مرزهای خود باشد. قفقاز جنوبی نقطه تلاقی منافع ژئوپولیتیک و انرژی و منطقه تضاد کشورهای امریکا، روسیه، ترکیه و ایران است.

در آن سوی آتلانتیک، آمریکایی‌ها از دیر باز تلاش داشته‌اند تا با ایجاد بحران و جنگ در مناطق مختلف دنیا و تنگ نمودن عرصه حتی بر دوستان و شرکای خود، ناگهان به عنوان ناجی‌ وارد کارزار شده و بدین طریق بر حوزه نفوذی خود بیافزایند. در شرایط جدید با توجه به تحولات و بحران بین آذربایجان و ارمنستان، رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ایروان سفر نموده و از مواضع این کشورحمایت کرده و به نوعی سناریو تصنعی سفر به تایوان را در این منطقه با نوعی خط و نشان کشیدن برای آنکارا و مسکو تکرار نمود.

به طور خلاصه، کشورهای منطقه قفقاز خواسته یا ناخواسته دوران حساسی را تجربه می‌نمایند و تحولات آنها به نوعی منافع این کشورها را وجه المصالحه قدرت‌های خارجی به ویژه ترکیه، فرانسه، آمریکا، روسیه و رژیم‌صهیونیستی قرار داده و حتما تحولات اخیر دستاورد قابل ملاحظه‌ای برای مردم منطقه نخواهد داشت یا حداقل هیچ کشوری برنده حوادث اخیر نخواهد بود. موضوع مهم‌تر این که این تحولات به روند فعالیتی اقتصاد کشورها لطمه جدی زده و در درازمدت بر میزان رشد اقتصادی و تامین نیازهای انرژی اروپا و کالاهای اساسی تاثیرگذار خواهد بود؛ مضافا اینکه دیگر فعالیت‌ها از جمله صنعت توریسم را نیز با رکود جدی مواجه می‌نماید. همچنین باید اذعان نمود که از طرفی مرحله جدیدی از جنگ سرد شروع شده که با تغییر نقشه ژئواستراتژی جهانی می‌تواند ضمن جابجایی نقش اجزای پازل قدرت در شرق اروپا، قفقاز و آسیای مرکزی، عواقب خطرناکی از جمله تغییر مرزها و حتی آغاز اولین جنگ فرا منطقه‌ای در هزاره سوم میلادی برای بشریت داشته باشد و از سوی دیگر ناتو برنامه پیچیده توسعه به شرق با هدف تنگ‌تر نمودن حلقه محاصره مثلث روسیه، چین و ایران و به تعبیری تکمیل نمودن دالان تورانی ناتو را دنبال می‌نماید.

هنوز تبعات تلاش برای عضویت اوکراین در پیمان آتلانتیک شمالی ادامه دارد که این ائتلاف به‌دنبال یارگیری در قفقاز جنوبی است. ارمنستان یکی از کشورهایی است که به‌نظر می‌رسد ناتو علاقه‌مند به عضویت آن در ائتلافش است. عضویت در ناتو مزایایی برای ایروان دارد و از همین رو پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان در شرایطی که کشورش دربرابر هر حمله نظامی آذربایجان یا ترکیه تقریبا ناتوان است، خواهان باز کردن پای ناتو به کشور است. نزدیکی به ناتو و پیوستن به آن یک معنای ویژه دارد و آن دوری از روسیه و پایان قفقاز جنوبی به‌عنوان حیاط‌خلوت مسکو است. حضور ناتو در ارمنستان برای ایران نیز تبعات امنیتی‌ احتمالی درپی خواهد داشت. از این رو تهران به ایروان درباره ناتو هشدارهایی داده است. ایران باید به ارمنستان برای رفع دغدغه‌هایش در حوزه تمامیت ارضی کمک کند. اگر ارمنستان برای ایران حفظ شود، سنگر مهمی برای جلوگیری از تبدیل کل منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به مجموعه کشورهایی است که در پازل ناتو و ترکیه بازی می‌کنند. پاشینیان، نخست‌وزیر ارمنستان در دیدار خود با آنتونی بلینکن، وزیر خارجه آمریکا و فونددرلاین، رئیس کمیسیون اروپا در بروکسل مقر اتحادیه اروپا داشته است. غرب پیش از این نیز به‌شکل علنی تلاش کرده بود از رهگذر حمایت از ارمنستان ورود خود به مناسبات قفقاز را پررنگ‌تر سازد. اقداماتی مانند سفر نانسی پلوسی، رئیس وقت مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان و برگزاری رزمایش مشترک و حمایت‌های سیاسی به همراه فرانسه نمونه‌ای از این تحرکات هستند. این درحالی است که تحرکات آذربایجان نیز تحت‌مدیریت غرب تلقی می‌شود.

در مورد حمایت‌های ناتو از ارمنستان، آذربایجان و گرجستان باید توجه داشت که مقام‌های ناتو و آمریکا هر زمان که به منطقه می‌آیند به هر سه کشور سفر کرده و تلاش می‌کنند آنها را با مواضع خودشان هماهنگ کنند. هدف از این سفرها نیز این است که به‌آهستگی در منطقه قفقاز جنوبی جای پایی برای خود باز ‌کنند. با این مساله، نفوذ و حضور ناتو پررنگ‌تر می‌شود. اینکه بعد از هرکدام از این سفرها شاهد یک‌سری اقدامات تروریستی و ضدامنیتی علیه کشورهایی هستیم که ناتو می‌خواهد با آن مقابله کند، تصادفی نیست. چنانچه شاهد بودیم، چند روز بعد از سفر دبیرکل ناتو، حادثه تروریستی مسکو اتفاق افتاد. بعد از سفر نماینده ویژه ایران در وزارت خارجه آمریکا هم حمله تروریستی صهیونیست‌ها به سفارت جمهوری اسلامی ایران در دمشق رخ داد و با این اتفاق دور تازه‌ای از ناامنی‌ها به‌وجود آمد. آنان در پی این هستند که در این سه کشور قفقاز جنوبی جای پا ایجاد و نفوذ روسیه را تضعیف کنند؛ یعنی هدف اصلی، روسیه است. در وهله بعدی درکنار هدف قرار دادن روسیه، هدف این است که حیاط خلوت جدیدی برای تضعیف جمهوری اسلامی ایران و ضربه زدن به منافع ملی ایران ایجاد کنند. اهداف گسترده‌ای اعم از سیاسی، اقتصادی، امنیتی و حتی فرهنگی از این حضور توسط آمریکایی‌ها و ناتو در منطقه دنبال می‌شود.

ناتو، آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها، سه کشور آذربایجان، گرجستان و ارمنستان را در قالب یک بسته کامل با هم تعریف کرده‌ و به ‌دنبال روسیه‌زدایی از هر سه آنها هستند. این روسیه‌زدایی در گرجستان و جمهوری آذربایجان بیشتر به چشم می خورد، چرا که سابقه تمرین‌های نظامی ناتو در این کشورها بیشتر بوده است. در مرحله بعد، با اقدامات کمتر و ضعیف‌تر به ‌دنبال اجرای  این هدف در ارمنستان می باشند. به نظر می‌رسد پاشینیان امروزه تبدیل به اصلی‌ترین دارایی ناتو در قفقاز شده است. ارمنستان پیوندهای جغرافیایی و اقتصادی با روسیه دارد و روسیه مدتهاست که به دنبال نفوذ در قفقاز بوده است. در نتیجه، رهبران آمریکایی تصمیم گرفته‌اند که منطقه را از منظر امنیت مهم تلقی کرده – یا به گونه‌ای از آن به عنوان میدانی برای زورآزمایی با روسیه استفاده کنند. این سیاست خارجی واکنشی به بدتر شدن روابط با روسیه و خشونت‌های منطقه‌ای غیرضروری کمک کرده است. علیرغم پیوندهای تاریخی روسیه با ارمنستان، تلاش‌های ناموفق مسکو برای جلوگیری از درگیری در سال‌های 2020 و 2023 باعث شده که مردم ارمنستان و رهبری این کشور یعنی نیکول پاشینیان، به دنبال به دست آوردن حمایت‌های نظامی و دیپلماتیک از آمریکا باشند. در نظرسنجی اکتبر 2019 که توسط مؤسسه بین‌المللی جمهوری خواه انجام شد، 88 درصد از ارمنیان روسیه را به عنوان مهمترین شریک سیاسی ارمنستان معرفی کردند. پس از شکست روسیه در تعدیل درگیری 2020، این تعداد به 50 درصد کاهش یافت. انفعال روسیه موجب دور شدن ارمنستان از مسکو شد. پاشینیان علنا اعلام کرد که اتکا به روسیه اشتباه بوده است. اما شواهد زیادی وجود دارد که نشان می‌دهد گسترش ناتو و نفوذ آن موجب افزایش فعل و انفعال‌های روسیه در قفقاز شده است. مدت کوتاهی پس از نشست بخارست در سال 2008، که طی آن ایالات متحده برای عضویت گرجستان در ناتو تلاش کرد، روسیه به گرجستان حمله کرد و درگیری این کشور با منطقه جدا شده اوستیای جنوبی به جنگی تمام عیار تبدیل شد. 15 سال بعد، روسیه هنوز 20 درصد از خاک گرجستان به رسمیت شناخته شده بین‌المللی را در اختیار دارد. پوتین در این نشست هشدار داده بود که گسترش ناتو به مرزهای روسیه به عنوان یک «تهدید مستقیم» تلقی خواهد شد. در حالی‌که روسیه در موقعیتی نیست که از ارتش خود برای تحت فشار گذاشتن ارمنستان یا آذربایجان استفاده کند، قانونگذاران باید بدانند که واکنش‌های روسیه به نفوذ ناتو در قفقاز موجب تشدید درگیری‌های منطقه‌ای خواهد شد. دور شدن ارمنستان از نفوذ روسیه، می‌تواند مقامات ایالات متحده را وسوسه کند تا با توسل به قدرت‌های نیابتی با روسیه در منطقه مبارزه کنند. همچنین، پیوستن اخیر ایروان به دیوان لاهه که پوتین را تحت تعقیب قرار داده، نزدیکی به غرب و دوری از روسیه را وارد مرحله تازه‌ای کرد. این خود، از پس رفت نفوذ روسیه در در قفقاز نشان دارد و زمینه را برای حضور ناتو مساعدتر می‌کند. این اتفاق در آسیای میانه نیز به شکلی دیگر در حال وقوع است و نشست اخیر صدر اعظم آلمان با رهبران پنج کشور  قزاقستان، قرقیزستان، ازبکستان، ترکمنستان و تاجیکستان و بیانیه مشترک آنها درباره لزوم رعایت تحریم‌های جهانی علیه روسیه خود موید این مدعاست.

 با توجه به نظام دموکراتیک کشورهای عضو و همچنین نیاز به ثبات سرزمینی، ارمنستان نسبت به آذربایجان و گرجستان با مختصات مدنظر ناتو منطبق‌تر است. اگرچه اصولا مساله دموکراسی برای ناتو اهمیتی ندارد؛ ناتو به‌دنبال نفوذ در آن سه کشور، روسیه‌زدایی و حمله به منافع ایران است. این مساله که دموکرات و دارای ثبات بوده یا خیر، اهمیتی برای این کشورها ندارند. در پی این هستند که پایگاه‌های نظامی روسیه در ارمنستان جمع، نیروهای امنیتی روسیه در مرزهای ارمنستان- ایران و ترکیه- جمهوری آذربایجان حذف و سیستم‌های نظامی و امنیتی این کشورها کاملا روسیه‌زدایی شوند. چنانچه در حال حاضر به‌دنبال این هستند که حضور روس‌ها در فرودگاه بین‌المللی ارمنستان را به صفر رسانده و در این رابطه توافقاتی نیز حاصل شده است. پس از حذف روسیه در این منطقه، طبیعتا زمینه برای حضور نیروهای ناتو به‌خصوص فرانسوی‌ها در ترکیه که اکنون پیش‌قراول حضور ناتو در ارمنستان هستند، فراهم خواهد شد. با وقوع این امر، فارغ از امنیت روسیه- که به‌واسطه پیش‌روی ناتو بیشتر به‌خطر می‌افتد- ایران هم شرایط بدی را تجربه خواهد کرد؛ به این دلیل که این حضور باعث خواهد شد ایران بیش از پیش از پیش با ناتو همسایه شده و امنیتش به خطر خواهد افتاد و همچنین زمینه‌ای برای ورود نیروهای تجزیه‌طلب، قوم‌گرا، سلطنت‌طلب و نیروهای وابسته به منافقین ایجاد خواهد شد که این مساله می‌تواند برای ایران مشکلاتی جدی ایجاد کند.

پس از این تحولات تلاش خواهد شد از نظر فرهنگی، گفتمانی را ایجاد نمایند که اقوام آذری ایران را همراه و پیوسته با ترک‌های سنی نشان داده و جهت تضعیف وحدت سرزمینی و وحدت ملی در ایران زمینه‌سازی خواهند کرد.

از منظر اقتصادی نیز برنامه‌‌ریزی‌هایی دارند که یکی از این برنامه این است که کریدور میانی یا کریدور ترانس خزر را تقویت کنند. در این راستا دو مسیری که از آسیای مرکزی به دریای خزر می‌آیند تقویت خواهند شد. یک مسیر بعد از باکو از گرجستان و یک مسیر هم قرار است بعد از باکو از جنوب ارمنستان عبور کند. در صورتی ‌که بتوانند آنجا را تحت‌کنترل درآورند این مسیر‌ها همه به ترکیه ختم می‌شود. و با گذر زمان، عبور مسیرهای کریدوری از چین به اروپا از ایران منتفی شده و کریدور شمال- جنوب هم تا حد زیادی خنثی خواهد شد.

ظرفیت‌ها و راه‌های پیش‌روی ایران به منظور جلوگیری از گسترش ناتو در منطقه قفقاز جنوبی

جمهوری اسلامی ایران هم اقدامات دیپلماتیک، هم اقدامات حقوق بین‌المللی و هم اقدامات نظامی را در سبد خود دارد. ایران در ماه‌های اخیر تحرکات سیاسی، نظامی و اقتصادی قابل توجهی در منطقه داشته که سفر ماه گذشته وزیر امور خارجه به ایروان و دیدار اخیر وزیر دفاع ارمنستان از تهران آخرین نمونه آن می‌باشد که تایید کننده تداوم مواضع متوازن بی طرفی فعالانه با هدف رایزنی با رهبران کشورهای منطقه و تقویت همکاری‌های همه جانبه می‌باشد. دولت سیزدهم با اولویت قرار دادن تقویت و گسترش روابط با همسایگان که در این مسیر نیز موفقیت چشمگیری در دو سال اخیر داشته است، باید تلاش نماید ضمن رصد دقیق تحولات، به ویژه رفت و آمدهای سیاسی و امنیتی به باکو؛ ایروان و … و اتخاذ مواضع شایسته و به موقع، به رویکرد متوازن بیطرفی فعالانه ادامه داده و کما فی السابق ضمن رایزنی با رهبران کشورهای منطقه تلاش کند تا حل و فصل اختلافات مرزی و ارضی طرفین با محوریت گفت وگو و مبنا قرار دادن کنوانسیون‌ها و مقررات بین‌المللی توامان با مشارکت سازمان‌های منطقه‌ای و بین‌المللی پیگیری و اجرایی شود چرا که هدف اصلی جمهوری اسلامی ایران حفظ صلح و ثبات منطقه‌ای برای تداوم توسعه و رفاه ملل منطقه است. البته ایران اسلامی همواره در عالی‌ترین سطوح هر گونه تغییرات ژئواستراتژیک و تغییر مرزها در منطقه را خط قرمز خود اعلام داشته است.

 

 

پیشنهادات سیاستی برای ج.ا. ایران

انعقاد پیمان‌های امنیتی مشترک: به منظور جلوگیری از ورود ارمنستان به دامن غرب بویژه امریکا، ایران باید تا جایی که مقدور است نیازهای امنیتی ارمنستان را از طریق انعقاد پیمان‌های امنیتی مشترک تامین نماید. ارمنستان در کشورهای همسایه‌اش به غیر از ایران دوستی ندارد. حتی گرجستان هم بیشتر در پازل غرب و ناتو بازی می‌کند و بیشتر با ترکیه و باکو همراه است. به‌خصوص اینکه خط لوله نفت باکو تفلیس جیحان از این کشور می‌گذرد، ترکیه و باکو هم بسیار گرجستان را به خودشان وابسته کرده‌اند. با توجه به این موضوع سعی می‌کند بازیگران دیگری را هم که به هر دلیلی تمایل به حضور در این کشور دارند و حتی کمک و حمایت ظاهری از این کشور می‌کنند را به نفع و به سمت خودش جلب کند. بنابراین تامین بخشی از نیازهای امنیتی ارمنستان توسط ایران، می تواند این کشور را در مقابل تهدیدات همسایه های خود از جمله آذربایجان و ترکیه ایمن نموده و نیاز به یک چتر حمایتی چون ناتو را فراموش نماید. لذا ایران ضمن اینکه دغدغه خود د‌ر مورد ناتو را باید به این کشور منتقل نماید، باید از اینکه ارمنستان را از خود رانده و با یک رویکرد افراطی موجب تسریع و تسهیل الحاق آنها به ناتو شود، پرهیز نماید. در ‌واقع نباید طوری رفتار کرد که هشدار به ارمنستان، عملا در پازل ترکیه و آذربایجان معنا شود؛ آنها نباید بتوانند ایران را علیه ارمنستان و ارمنستان را علیه ایران تحریک کنند. اگر ارمنستان برای ایران حفظ شده و در توسعه‌طلبی آذربایجان و ترکیه حل نشود، یک سنگر مهم برای جلوگیری از تبدیل کل منطقه قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی به مجموعه کشورهای پازل ناتو و ترکیه است. اگر ارمنستان از دست برود، آن جهان ترکی که مد‌نظر ترکیه است، شکل می‌گیرد؛ در واقع یک ناتوی ترکی در کنار ناتویی غربی شکل می‌گیرد که محاصره ایران را از منطقه قفقاز تا آسیای مرکزی تکمیل خواهد کرد.

تعمیق و گسترش مناسبات اقتصادی و تجاری: پیوستگی متقابل اقتصادی دو کشور نیز باید افزایش یابد. این تعاملات اقتصادی باید طوری باشد که آنها عمده نیازهای اقتصادی‌شان را از طریق ایران تامین کنند. این امر صرفا شامل صادرات انواع و اقسام کالا نیست. ایران باید حضور خود در این کشور را تقویت نماید. مثلا ایران باید در ارمنستان زیرساخت های پتروشیمی ایجاد کرده و همچنین استخراج معادن‌شان را به عهده گیرد.

تعمیق و گسترش مناسبات فرهنگی: در حوزه فرهنگی نیز آموزش زبان فارسی، تبادلات فرهنگی، ساخت فیلم و سریال‌های مشترک، تبادلات دانشگاهی، برگزاری دوره‌های آموزشی و فرهنگی مشترک و در واقع ارائه انواع آموزش‌هایی که آنها به آن نیاز دارند، می تواند راهگشا باشد.

تحریک روسیه برای ابراز مخالفت قاطعانه با ورود ناتو به منطقه: با پررنگ شدن حضور و دایره عملیاتی ایران و روسیه در منطقه و بدست گرفتن ابتکارات و اجرایی کردن سازوکارهای صلح می‌توان نقشه اعضای ناتو مبنی بر گسترش حوزه‌های نفوذ را خنثی کرد. از نظر روس‌ها، ناتو ائتلافی ضد روسی است که گسترش آن تهدیدی سیاسی- راهبردی برای روسیه محسوب می‌شود. باید روسیه را بیش از پیش متعاقد نمود که امنیت منطقه آسیای مرکزی و قفقاز تنها توسط این کشور قابل تامین است. روسیه باید از نفوذ خود در منطقه بهره برده و به دولت های منطقه نشان دهد که قصد ندارد همانند دوران شوروی، تسلط نظامی و اقتصادی خود را به منطقه تحمیل نماید؛ با این‌حال در مقابل تهدیدات امنیتی نیز سکوت نخواهد کرد؛ که آخرین نمونه آن نیز عملیات ویژه نظامی در اوکراین است. در واقع ایران باید مانع بی تفاوتی روسیه نسبت به نفوذ ناتو به منطقه قفقاز جنوبی به دلیل خستگی ناشی از جنگ اوکراین گردد.

همراه نمودن چین در راستای مخالفت با حضور ناتو در منطقه: ایران می‌تواند با برجسته‌سازی خطرات و عواقب حضور ناتو در منطقه قفقاز جنوبی برای چینی ها، این کشور را نیز در کنار روسیه به ابراز مخالفت با این فرآیند متقاعد نماید. بدیهی است که با الحاق کشورهای منطقه قفقاز جنوبی به ناتو، پروژه های تجاری و ترانزیتی چین نیز با خطر و مشکل مواجه خواهند شد و این امر، کلان سرمایه گذاری‌های چینی‌ها بویژه در پروژه کمربند-راه را بی اثر خواهد کرد. ایران باید چین را توجیه نماید که وابستگی بیش از حد به پروژه‌هایی چون کریدور میانی ترانس خزر در آینده می‌تواند چه تبعاتی برای این کشور داشته باشد. واشنگتن این کریدور را با هدف اینکه از طریق این کریدور به مرزهای چین برسند و امنیت ملی آنجا را به خطر بیندازند و از اویغورها برای تجزیه‌طلبی استفاده کنند و نبض اقتصادی چین را در دست بگیرند، طراحی کرد. با این کریدور، آمریکا هر وقت بخواهد می‌تواند چینی‌ها را از منظر اقتصادی تحت فشار بگذارد. بنابراین اتخاذ مواضع سرسختانه چین نسبت به حضور آمریکا و شرکایش در منطقه قفقاز را باید در چارچوب منافع ملی این کشور ترسیم نمود تا بتوان همراهی حداکثری آنها را شاهد بود.

استفاده از ظرفیت سازمان شانگهای: حال که جمهوری اسلامی ایران به عضویت کامل سازمان شانگهای درآمده است، می‌تواند با توجه به هدف اصلی این سازمان که همانا مقابله با تهدیدات امنیتی است، از ظرفیت‌های اعضای این سازمان بهره برده و مانع نفوذ ناتو در همسایگی خود و دیگر اعضا گردد. در این راستا پیشنهاد عضویت ارمنستان، آذربایجان و حتی گرجستان در سازمان شانگهای پیش از آن که این کشورها بتوانند به ناتو ملحق شوند، راهکاری موثر و امکان پذیر به نظر می‌آید.

احسان محمدی (دانشجوی دکتری رشته حقوق بین الملل دانشگاه تهران)

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا